معنی بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ, معنی بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و پ ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ, معنی fbrdاti، almi، almi lcbj /ij، kszp، ikmاc، wاt، fcاfc، mاqp، اalاc، cl m , sاbi، sاbi، [g;i، baت، iاkmj، kdbاj dا kpmzi [j;, معنی اصطلاح بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ, معادل بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ, بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ چی میشه؟, بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ یعنی چی؟, بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ synonym, بدقیافه، شکوه، شکوه کردن پهن، مسطح، هموار، صاف، برابر، واضح، اشکار، رک و , ساده، ساده، جلگه، دشت، هامون، میدان یا محوطه جنگ definition,